عنوان “چندمنظوره یا multipurpose” بهمحض درج روی یک محصول، از سوی برخی بهعنوان تأییدیهای برای کاربرد آن در هر نقطه تلقی میشود اما…
واژهی “یکپارچهسازی (Consolidation)” اصطلاحی بسیار رایج است؛ بهویژه زمانی که صحبت از کاهش تعداد روانکارهای مورد استفاده در یک مجموعه صنعتی باشد. این رویکرد بر این فکر استوار است که میتوان با کاهش تعداد روانکارهای موجود در انبار، ریسک استفاده تصادفی از روانکار اشتباه را کاهش داد. همچنین، با خرید حجم بیشتری از یک روانکار مشخص بهجای چندین روانکار کممصرف و پراکنده، قدرت خرید افزایش مییابد. از همه جذابتر، کاهش موجودی روانکارهای خاص و تکمنظوره است که شاید تنها در یک کاربرد خاص استفاده شوند. این فرآیند در هزاران کارخانه در سراسر جهان در جریان است؛ برخی توسط تیم داخلی مجموعه انجام میشود و برخی دیگر با کمک مشاوران بیرونی یا تأمینکنندگان روانکار.
اگرچه یکپارچهسازی به منظور کاهش هزینهها و کاهش احتمال خطا ضروری است، اما گریس اغلب قربانی یکپارچهسازی بیشازحد میشود.
در اکثر واحدها، اجزایی که با روغن روانکاری میشوند، با دقت مورد بررسی قرار میگیرند تا اطمینان حاصل شود روانکار انتخابشده میتواند پاسخگوی نیازهای تجهیز باشد. اما اجزایی که با گریس روانکاری میشوند بهندرت با همین دقت تحلیل میگردند و یکپارچهسازی گریسها معمولاً بسیار سادهانگارانه و خشن انجام میشود و در نتیجه، روانکاری نامناسب تعداد زیادی از تجهیزات حیاتی رخ میدهد. در حالی که یک مجموعه شاید از کاهش تعداد روغنها از ۲۵ قلم به ۱۵ قلم راضی باشد، در همان مجموعه دیده میشود که تلاش میکنند تا تعداد گریسها را تنها به دو تا پنج نوع کاهش دهند.
روغنها همچون گریسها، فرمولاسیون منحصربهفردی برای تحمل فشارهای عملیاتی ناشی از ماشین یا محیط دارند. معمولاً تصور میشود ماشینی که در شرایط محیطی سخت کار میکند باید از روغن پریمیوم یا حتی گزینههای سینتتیک استفاده کند. اما همین نگاه برای گریسها اعمال نمیشود و اغلب گریسهای مورد استفاده در چنین شرایطی کاملاً نامتناسب هستند. این موضوع بهویژه در صنایعی مانند معدن یا بتن که نیازمند گریسهای تخصصی با مقاومت دمایی بالا هستند، آسیبزا است.
یکی از ریشههای این مشکل، برداشت نادرست از ماهیت گریس است، زیرا بسیاری از افراد حتی نمیدانند گریس از چه ترکیباتی ساخته میشود یا چگونه عمل میکند. ما میدانیم که گریسها برای کاربردهای مشخصی طراحی شدهاند و همانند روغنها از روغن پایه و ادتیو ساخته میشوند، اما بسیاری از خریداران فریب عنوان «چندمنظوره» را میخورند. این عنوان بهمحض درج روی یک محصول، از سوی برخی بهعنوان تأییدیهای برای کاربرد آن در هر نقطه تلقی میشود.
در حالی که واقعیت کاملاً خلاف این است.
برای درک اینکه واژه «چندمنظوره» چگونه وارد ادبیات گریس شده و چرا اینقدر رایج است، باید بدانیم گریسها چگونه استانداردسازی و آزمون میشوند. مرجع اصلی استانداردهای گریس، مؤسسه ملی گریس (NLGI) است که شامل تولیدکنندگان روانکار، پژوهشگران، مشاوران و مصرفکنندگان نهایی است. این گروه نقش کلیدی در تدوین استانداردهای گریس داشته و از جمله، استاندارد ASTM D4950 را برای گریسهای خودرویی تدوین کرده است که الزامات عملکردی گریسهای شاسی و گریس بلبرینگ چرخ را مشخص میکند.
در این استاندارد، گریسها با حروف مشخص میشوند؛ حرف «L» برای کاربرد شاسی و حرف «G» برای بلبرینگ چرخ. سپس با حروف دوم شدت خدمت تعیین میشود: برای شاسی، LA بهمعنای کار سبک و LB برای کار سنگین، و برای بلبرینگها GA تا GC. در ادامه مشخص شد که برخی گریسها قادرند هر دو گروه آزمون را با موفقیت پشت سر بگذارند، بنابراین عنوان «چندمنظوره» و گواهی GC-LB برای آنها شکل گرفت.
این عنوان بعدها بهشدت گسترش یافت و امروزه اگر عبارت “چندمنظوره” یا “multipurpose grease” را جستجو کنید، با انبوهی از نتایج مواجه خواهید شد. باید توجه داشت که «چندمنظوره» تعریف استاندارد ندارد و بیشتر یک اصطلاح بازاریابی است.
اگر تیم یکپارچهسازی در حال بررسی دیتاشیتهای روانکارها و دفترچه تجهیزات باشد و به گریسی با عنوان “multipurpose” برسد، ممکن است تصور کند این دقیقاً همان چیزی است که نیاز دارد. در دفترچه تجهیز معمولاً تنها توصیه شده است: «گریس لیتیمی NLGI 2 استفاده شود»، بنابراین نتیجه میگیرند که این گریس چندمنظوره نیز مناسب است. اما نبود یک استاندارد مشخص باعث ایجاد تفاوتهای گسترده میان این گریسها شده است.
در بررسی سه کاتالوگ مختلف شرکت تولید کننده روانکار، دیده شد که بیش از 12 محصول با عنوان چندمنظوره معرفی شدهاند. با این حال، از نظر نوع تغلیظکننده، نوع روغن پایه و ادتیوها کاملاً متفاوت بودند: برخی لیتیم یا لیتیم کمپلکس، برخی آلومینیوم کمپلکس و حتی برخی پلیاوره. ویسکوزیته روغن پایه از ISO 100 تا ISO 460 تغییر میکرد. برخی دارای ادتیو جامد مثل مولیبدن بودند و برخی برای مقاومت در برابر شستوشوی آب طراحی شده بودند. بنابراین انتخاب گریس تنها بر اساس عنوان تجاری میتواند عواقب سنگینی داشته باشد.
نگاهی صرف به ویسکوزیته این گریسها کافی است تا متوجه خطر شویم. در اغلب واحدها از یک گریس واحد برای تقریباً تمام یاتاقانها استفاده میشود بدون توجه به بار، سرعت و محیط. یک فن با سرعت بالای ۱۰۰۰ rpm همان گریسی را دریافت میکند که یاتاقان نوار نقاله با سرعت ۱۰۰ rpm دریافت میکند. انتخاب گریس چندمنظوره اغلب به روانکاریِ کمتر از حد مطلوب منجر میشود.
بنابراین باید در مشخص کردن گریس مناسب برای هر کاربرد دقت بیشتری به خرج دهیم. ممکن است این امر نیازمند استفاده از گریسهای بیشتر در سایت باشد، اما نتیجه آن افزایش قابلیت اطمینان و کارایی تجهیزات است.
در بسیاری موارد، مشکل یکپارچهسازی بیشازحد گریسها، مشکل افراد است، نه مشکل محصول. با آموزش تیم روانکاری و مشخصات فنی دقیقتر میتوان از این مشکلات جلوگیری کرد.
در تدوین یک “مشخصات گریس” باید همه ویژگیهای کلیدی گریس لحاظ شود تا در صورت تغییر تأمینکننده، عملکرد ثابت بماند. موارد مهم برای هر تجهیز شامل:
-
نوع تغلیظکننده
-
نوع روغن پایه
-
ویسکوزیته روغن پایه
-
ویژگیهای EP
-
پایداری اکسیداسیونی
-
قابلیت پمپاژ
-
محافظت در برابر زنگزدگی
-
سایر الزامات خاص آن تجهیز
NLGI در حال کار روی استانداردهای جدید برای کاهش این نواقص است. استاندارد جدید دستهبندی دقیقتر گریسها را ارائه میدهد تا کاربردهایی مانند پایداری در برابر آب و رطوبت زیاد، بار زیاد، آب شور یا عمر طولانی بهتر پوشش داده شوند.
با اینکه کاهش تعداد گریسها ممکن است مطلوب باشد، اما باید با دقت بسیار انجام شود تا منجر به یکپارچهسازی بیشازحد و روانکاری نامناسب نشود. همه گریسها یکسان نیستند، حتی اگر توضیحات بازاریابی چنین القا کند.
گواهیهای جدید NLGI برای رفع سردرگمی
NLGI نیاز به استانداردهای جدید گریس را تشخیص داده و در حال تدوین مشخصات جدید همراه با معیارهای آزمون عملکرد است. در کنار گواهیهای سنتی شاسی و بلبرینگ چرخ، اکنون گواهیهای جدیدی با هدف دستهبندی دقیقتر گریسها معرفی شدهاند.
«گریس چندمنظوره با کارایی بالا» (High Performance Multiuse Grease-HPM) اولین دسته جدید است که بهعنوان استاندارد پایه عمل میکند و با تگهای عملکردی تکمیل میشود:
-
مقاومت در برابر آب (HPM+WR)
-
مقاومت در برابر خوردگی آب شور (HPM+CR)
-
مقاومت در برابر بارهای سنگین (HPM+HL)
-
عملکرد در دماهای پایین (HPM+LT)
هر گریس میتواند چندین تگ بر اساس عملکرد خود دریافت کند. این یک گام بزرگ رو به جلو است و انتخاب صحیح روانکار را برای هر کاربرد تسهیل میکند.
اطلاعات این مقاله برگرفته از این منبع میباشد.