شش سیگما (Six Sigma)

شش سیگما مجموعه‌ای از متدولوژی‌ها، ابزارها و تکنیک‌هاست که هدف کلی آن بهبود فرآیندها و کاهش نرخ عیوب می‌باشد. در ادامه با مفهوم، روش اجرا و اصول کلیدی شش سیگما آشنا می‌شویم.

شش سیگما چیست؟

برای تعریف شش سیگما ابتدا باید مفهوم «سیگما» روشن شود. در علم آمار، سیگما همان انحراف معیار است که با گرفتن جذر واریانس محاسبه می‌شود. واریانس درواقع میانگین مجذور اختلاف داده‌ها از مقدار میانگین است.

در تولید، عیوب بر اساس حدود مشخصات (Specification Limits) که مرز میان نتایج مطلوب و نامطلوب هستند تعریف می‌شوند. فرآیند شش سیگما دارای میانگین فرآیندی است که شش انحراف معیار تا نزدیک‌ترین حد مشخصه فاصله دارد. این فاصله، حاشیه اطمینان کافی میان نوسانات طبیعی فرآیند و حدود مشخصات از پیش تعیین‌شده ایجاد می‌کند.

به عنوان مثال، اگر ضخامت یک محصول باید بین 10.22 تا 10.28 اینچ باشد، میانگین فرآیند باید حدود 10.25 و انحراف معیار کمتر از 0.005 باشد، به طوری که 10.28 دقیقاً شش انحراف معیار با 10.22 فاصله داشته باشد.

از منظر تولید، شش سیگما رویکردی است برای بهبود کیفیت محصول از طریق شناسایی و حذف علل ایجاد عیوب و کاهش تغییرپذیری در فرآیندهای تولیدی و حتی فرآیندهای کسب‌وکار.

اجرای موفق شش سیگما باعث افزایش عملکرد، کاهش نوسانات فرآیند، ارتقای کیفیت محصول، افزایش سودآوری و بهبود روحیه کارکنان می‌شود. از نظر آماری، در یک فرآیند شش سیگما تنها ۳.۴ عیب در هر یک میلیون فرصت بروز خواهد کرد (با احتساب جابه‌جایی ۱.۵ سیگما در میانگین).

عناصر مشترک در تمامی تعاریف

هرچند تعاریف متعددی از شش سیگما وجود دارد، اما اصول زیر تقریباً در تمامی آن‌ها مشترک است:

  • تشکیل تیم‌هایی برای اجرای پروژه‌های طراحی‌شده با تأثیر مستقیم بر شاخص‌های مالی سازمان.

  • آموزش تفکر آماری به تمامی سطوح کارکنان و ارائه آموزش‌های پیشرفته در زمینه آمار و مدیریت پروژه به افراد منتخب (کمربندهای مشکی).

  • استفاده از متدولوژی DMAIC (تعریف، اندازه‌گیری، تحلیل، بهبود و کنترل) به‌عنوان رویکرد پایه.

  • تعهد مدیریت ارشد به به‌کارگیری شش سیگما به عنوان یک استراتژی کسب‌وکار.

فلسفه و متدولوژی

از نظر فلسفی، شش سیگما بر این اصل استوار است که تمام فعالیت‌ها را می‌توان به صورت فرآیندهایی تعریف، اندازه‌گیری، تحلیل، بهبود و کنترل کرد. هر فرآیند دارای ورودی (x) و خروجی (y) است و کنترل ورودی‌ها منجر به کنترل خروجی‌ها خواهد شد.

از نظر متدولوژی، شش سیگما عمدتاً از رویکرد DMAIC استفاده می‌کند:

  1. تعریف (Define): شناسایی مسئله و اهداف.

  2. اندازه‌گیری (Measure): جمع‌آوری داده‌ها و تعیین وضعیت موجود.

  3. تحلیل (Analyze): بررسی داده‌ها و ریشه‌یابی علل عیوب.

  4. بهبود (Improve): اجرای راهکارهای بهبود و کاهش نوسانات.

  5. کنترل (Control): پایش مداوم و تثبیت تغییرات.

همچنین شش سیگما از ابزارهای کمی و کیفی تولید ناب (Lean) نظیر کنترل آماری فرآیند (SPC)، نقشه‌برداری فرآیند، FMEA و سایر ابزارها بهره می‌گیرد.

سطوح سیگما (Sigma Levels)

سطح سیگما تعداد عیوب در هر یک میلیون فرصت (DPMO) درصد عیب (%) درصد موفقیت (Yield %) قابلیت فرآیند (Cp)
1 691,462 69 31 0.33
2 308,538 31 69 0.67
3 66,807 6.7 93.3 1.00
4 6,210 0.62 99.38 1.33
5 233 0.023 99.977 1.67
6 3.4 0.00034 99.99966 2.00

یک مثال برای درک بهتر

یکی از بهترین مثال‌ها برای درک مفهوم شش سیگما، پارک کردن خودرو در گاراژ است. اگر خودرو از گاراژ عریض‌تر باشد، ورود ممکن نیست. اگر کمی باریک‌تر باشد، می‌توان آن را با دقت وارد کرد اما احتمال برخورد و خط‌خوردگی بالاست. اما اگر عرض خودرو نصف عرض گاراژ باشد، حتی فردی خسته هم به راحتی آن را پارک خواهد کرد.

در این مثال، عرض خودرو نمایانگر توانمندی فرآیند سازمان و عرض گاراژ بیانگر انتظارات و مشخصات مشتری است.

پنج اصل شش سیگما

این اصول ترکیبی از تفکر ناب (Lean) و روش‌های آماری شش سیگما هستند:

  1. تمرکز بر مشتری: همه تصمیمات باید با محوریت ارزش‌آفرینی برای مشتری گرفته شود.

  2. شناسایی مسئله: تحلیل جریان ارزش (Value Stream) و کشف علل ریشه‌ای مشکلات.

  3. حذف اتلاف‌ها: حذف فعالیت‌های غیرارزش‌افزا و منابع ایجاد عیب با ابزارهایی مانند نمودار استخوان ماهی.

  4. اجرای فرآیند بهبود: پیاده‌سازی فرآیندهای جدید و آموزش کارکنان.

  5. ایجاد فرهنگ تغییر: نهادینه‌سازی پذیرش تغییر در تمامی سطوح سازمان و کاهش مقاومت کارکنان.

نتیجه‌گیری

شش سیگما فراتر از یک متدولوژی آماری است و می‌توان آن را یک استراتژی جامع کسب‌وکار دانست که با تمرکز بر مشتری، کاهش نوسانات و حذف عیوب، به سازمان‌ها کمک می‌کند تا بهره‌وری، کیفیت و سودآوری خود را به شکل پایدار ارتقا دهند. اجرای موفق این رویکرد مستلزم تعهد مدیریت ارشد، آموزش مستمر کارکنان و ایجاد فرهنگ تغییرپذیری است. در نهایت، شش سیگما به سازمان‌ها این توانایی را می‌دهد که فرآیندهای خود را به صورت علمی و داده‌محور مدیریت کنند و در محیط رقابتی امروز، به مزیت رقابتی پایدار دست یابند.

اطلاعات این مقاله برگرفته از این منبع می‌باشد.

ارسال دیدگاه